کمبود آب به عنوان اصلیترین چالش در اغلب نقاط جهان در نظر گرفته شده است که در صورت تداوم، بحرانهای جبرانناپذیری را رقم خواهد زد. کشاورزی فاریاب بیشترین سهم مصرف آب را در جهان به خود اختصاص داده است (بالغ بر ۷۰ درصد کل مصرف آب شیرین). در بسیاری از کشورهای خشک و نیمهخشک، بهرهبرداری آب برای مصارف کشاورزی حتی به بیش از ۹۰ درصد کل بهرهبرداری آب نیز میرسد. کشور ایران از دیرباز به دلیل اقلیم خشک و نیمهخشک با محدودیت منابع آب مواجه بوده است اما در دهههای اخیر همانند روند جهانی، با کمبود آب شدید مواجه شده است. براساس آمار، بالغ بر ۹۲ درصد منابع آب شیرین کشور به برداشت کشاورزی میرسد. حجم بالای مصرف آب در کنار منابع رو به کاهش آب، مدیریت آبیاری کشاورزی را به این نتیجه سوق داده است که بدون سیاستگذاری یکپارچه و مدیریت پایدار، احتمال بالایی برای وخامت وضعیت موجود در دهههای آتی وجود دارد. از آنجایی که تولید غذا (به دلیل اهمیت سیاست امنیت غذایی برای کشور) و مطلوبیت اقتصادی بخش کشاورزی برای بخش عمدهای از مردم ایران (اهمیت جایگاه بخش کشاورزی بهویژه در معشیت جوامع روستایی) از اهمیت بالایی برخوردار است، استفادهی بهینه از منابع برای تولید خروجیهای بیشتر و بهتر (تولیدات کشاورزی پایدارتر با بهرهوری بالا)،لازم و ضروری به نظر میرسد. همچنین سود بالای تولید محصولات در بخش صنعت و لزوم تامین آب شیرین با کیفیت برای بخش شرب و خانگی نیز از اولویتهای نظام مدیریت آب محسوب میشوند. یکی از مرسومترین و اثربخشترین رویکردها برای پاسخ به نیازهای مطرح شده با تاکید بر سیاستهای امنیت آبی و غذایی، تمرکز بر بهبود بهرهوری آب میباشد. در همین راستا، این پژوهش به دنبال بررسی ابعاد بهرهوری آب و ابزار اندازهگیری و ارتقای آن بوده است.
در ادبیات حوزهی بهرهوری آب پیشنهاد شده است که اقدامات ارتقای بهرهوری، ترکیبی از ابزارهای مختلف فنی-مهندسی، سیاستی-غیرسازهای، اقتصادی-مالی و نهادی-قانونی باشد که هم اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را هدف قرار دهند و هم از بروز تبعات ناخواستهی سیاستها جلوگیری شود. جلوگیری یا کاستن از تبعات ناخواسته سیاستها و برنامهها از طریق اتخاذ دیدگاهی یکپارچه، جامع و علیگرا با در نظر داشتن ابعاد مختلف مسائل و مشکلات، صورت میگیرد.